قره اقاج
قشقایی
باتان اولدوز

 با تشکر از جناب اقای کرامت نظری ارخلو

 قرقاج مي بالد و مي نالد!

  قرقاج چيست؟قرقاج كجاست؟آيا قرقاج فقط يك رود است؟ اگر بهمن بيگي نبود آيا قرقاج همين جايگاه را داشت؟ قرقاج چه برتري  نسبت به روخانه هاي ديگر دارد كه  نسلهاي گذسته و حال  قشقايي به خصوص افراد تحصيل كرده اينگونه سنگ آن را به سينه مي زنند و در غمها ، شادي ها،جشن ها و دلتنگي ها به آن مي انديشيند و در اشعار و نوشتار و گفتار خود به آن مي بالند.

 اينها نمونه اي از  سؤالات فراواني است  كه  بسياري از مردم و افراد ايل قشقايي  به خصوص جوانان از خود يا از شما  مي پرسند. 

 قرقاج نام يكي از رودخانه هاي بزرگ استان فارس مي باشد كه از سرچشمه هاي كوههاي بن رود واقع در  روستاي زنگنه پشت كوههاي دشت ارژن و از كوههاي كوه نار سرچشمه مي گيرد و ازمسير روستاهاي خان زنيان، خانه خويس، كوار ،جهرم ،قير و كارزين و غيره   گذشته و استان فارس را طي كرده و  به رودخانه مند تغيير نام داده و دراستان بوشهر به خليج فارس مي ريزد،

 قرقاج (قره آغاج) به زبان تركي يعني درخت سياه يا درخت تيره رنگ(قره=سياه،تيره - آغاج= درخت بزرگ)

 قرقاج واژه است مثل ميليونها و ميليارها نام  و واژه ديگر در تمام جهان،نه رنگ كلمه قره اش تيره تر از رنگهاي قره ديگر است ونه  آغاج ش زيباتر يا  بلند تر از درختان ديگر،  نه طولاني ترين رود است و نه پر آب ترين،  مانند رودهاي بزرگ جهان  از وسط يك شهر بزرگ يا  پايتخت يك كشور  هم نمي گذرد.

 شايد تنها فرقش اين است كه  برخلاف رودهاي ديگر جنوب و غرب ايران كه در اكثر نقاط از بين كوههاي صخره اي و غير قابل دسترس  رشته كوه زاگرس مي گذرند وحاشيه آنها قابل دسترسي و سكونت نمي باشد ، قرقاج درانتهاي ترين قسمت كوههاي زاگرس در استان فارس جاري مي شود، جايي كه ارتفاع كوههاي زاگرس كم شده و تبديل  به دامنه هاي كم شيب و دشتهاي وسيع  در منطقه شيراز، قره چمن، كوار، جهرم ، فيروز آباد،قير و كارزين و دشتهاي ديگر مي شود.

به همين خاطر رودخانه قرقاج  از مسيرهاي خاكي نرم تر، دامنه هاي كم شيب و قابل دسترس تر، عبور كرده كه باعث بوجود آمدن مراتع وچراگاههاي وسيع ، زمين هاي مرغوب و پر درخت ودرختچه براي دامداري و كشاورزي  شده  و ازهمه مهم تر در امتداد مسير ايل راه ايل بزرگ قشقايي كه دامداران و مرتع داران بزرگ 100ساله اخير بوده اند  قرارداشته و نياز هاي  آب و علف گله هاي گوسفند و رمه هاي اسب و شتران آنها را برطرف مي كرده است.

 اما آنچه قرقاج را از ديگر رود ها متمايز كرده است ياد قرقاج است!

 نام و ياد قرقاج تاريخ را به يدك مي كشد، قرقاج حاصل دلتنگي هاي يك ايل و يك قوم است،حاصل دلتنگي نسلهاست،بود و نبود ،پيدايش و فروپاشي يك ايل را در ياد دارد٬ايل بزرگ قشقایی.

دردها و دغدغده هاي  پيدا و پنهان يك ايل است كه هيچگاه  بر زبان نرفته و نمي رود، حاصل  بغض هاي متراكم مردان و زنان قشقايي است كه به شكل  اشك جاري  شده و روان گرديده است.

ايل قشقايي با نامش جوشيده و خروشيده است،پابه پاي قرقاج رفته و آمده است،كوچيده،بارانداخته،حركت كرده و آرام گرفته است،قرقاج انعكاس حاشيه جغرافيا در متن تاريخ است،نام قرقاج ذهن را به بازي مي گيرد،يادش  گاهي شادي مي آورد و غصه ها را  مي برد ، گاهي  غم ودرد مي آورد و شادي مي برد.

  قرقاج ساحلش احساس برانگيز است،ذوق پرور است ، درد و غم مي ستاند، طنز و نغز بيرون مي دهد، با مرور يادش ذوق مي آيد دست درگردن حس مي اندازد و با تكرار  نامش  حس مي رود دست به دست دل مي دهد و با ذهن بازيها مي كند  .قرقاج از سردسير خاطره ها سرچشمه مي گيرد و دشت گرمسير يادهاي  انسانها را دور زده ، قبل از آنكه  نياز لب هاي تشنه را برآورد ،آرزوهاي  روح تشنه آدمي را سيراب مي كند،

 اما قرقاج زماني به بلنداي نامش قرقاج بود و به نامش مي نازيد، اما اكنون بار سنگين نامش را هم به زور به يدك مي كشد، ديروز قرقاج خستگي ها را با خود مي برد، امروز خاطره ها و دلبستگي ها را، قرقاج 80-60  سال پيش با قرقاج كنوني تفاوت فراواني دارد، قرقاج مي خروشيد ،مي پيچيد ، مي غلطيد و طغيان مي كرد، مدتهاست كه طغيان نمي كند ،اكنون از قرقاج رمقي بيش  نمانده است،

  از آن چادرهاي سياهي كه رو به  وسعت جاري رود بر افراشته مي شد وگله گوسفندان، رمه اسبها و شترها كه زماني نه چندان دور تشنگي هايشان را بر طرف مي كردند،ديگر اثري نيست.

قرقاجي كه در دامنه كوههاي مشرف به آن جنگلهاي انبوه درختان تا حاشيه رودخانه پيشروي كرده و ادامه داشته است؟قرقاجي كه حاشيه آن از  بيشه زارهاي بسيار زيبا پوشيده شده بوده و پرندگان زيباي ساحل نشين  و چرندگان و حيوانات مختلف اهلي و وحشي را در خود جاي داده بوده است.

قرقاجي كه در مسيرخود هزاران پيج و خم زيبا و برمهاي عميق و دل انگيز داشته و در آن ماهي هاي زيبا ، بزرگ  ،رنگارنگ و قشنگ گردش و طنازي مي كرده اند. قرقاجي كه  ياد آور دوران  ثروت ، قدرت ،شوكت وابهت و اقتدار ايل قشقايي بوده است،

 قرقاجي كه ياد آور و داغدار حضور و عبور دختران و زنان زيباي رنگين پوش و خوش پوش ايل قشقايي بوده  است ، زناني كه لباسهاي رنگارنگ را در آبش شسته و در كناره هايش براي خشك شدن پهن مي كردند،دختراني كه زلفهاي خود را در آب اين رود  بارها و بارها شسته ، شانه كرده و رفته اند.پسراني كه در گرماي تابستان در برمهاي قرقاج آب تني كرده و تن خسته خود را به دست جريان جاري و زلال رود سپرده اند .

   قرقاجي كه در گدارهاي گذر ايل  وعده گاه جوانان  بيقرارعاشق با دختران دلبند و هواخواه خود  بوده كه ديداري تازه كنند و در نگاهشان هزاران كلام عاشقانه رد و بدل شود.قرقاجي كه ياد آور هلهله  شادي ها  يا فرياد غم هاي ساحل نشينانش ، صداي ني لبك چوپانان و صداي دلنشين آوازهاي  دختركان نوجوان  بوده است واكنون اثري از آنها نيست.

 اكنون از قرقاج فقط روياي يك رود در ذهنها ويادها مانده است!

 ايجاد باغها و طرح هاي كشاورزي در كنار رود، نصب پمپ ها و تلمبه هاي آب، انشعاب جويها و كانالهاي فراوان جهت آبياري طرح هاي كشاورزي  در چم ها  و دشتها، ، استفاده شهرها و روستاها از آب رود، احداث كارخانه هاي توليد  شن و ماسه و سنگ شكن در كنار يا بستر رودخانه كه سنگها و شنهاي كف رودخانه را حمل كرده وعلاوه بر استفاده آب رودخانه باعث تغيير مسيرو تغيير شكل  و فرسايش رودخانه قرقاج  گرديده اند از عوامل از بين رفتن زيبايي رود قرقاج مي باشد.

 احداث راههاي زياد ماشين رو در حاشيه هاي قرقاج و استفاده بي رويه  گردشگران از از معدود درختان باقيمانده كنار رود براي تهيه  هيزم كباب،تقريبا"هيچ درختي را باقي نگذاشته است

استفاده فراوان شهرها ، روستاها و صنايع  از مواد صنعتي،  شيميايي و شويندها و پاك كننده ها   و نهايتا" انتقال آن به رودخانه قرقاج باعث تغيير اكوسيستم اين رودخانه شده و علاوه بر از بين رفتن نسل ماهي ها ، قورباغه ها ،حشرات و موجودات آبزي،  بسياري از گياهان كوچك ، جلبكها ، بيشه زارها را نيز از بين برده ، حاشيه رودخانه را از گياهان خالي كرده به طوري كه الان تقريبا" هيچ نوع گياهي در حاشيه متصل به رود سبز نمي شود و زيبايي اصلي  و چشم انداز رود را از بين برده است.

 پايين رفتن سطح آبهاي زير زميني و خشك شدن چشمه ها وسرچشمه هاي آن باعث كم شدن آب رود و تقريبا" خشك شدن آن شده است

  با توسعه ادوات كشاورزي، تراكتور ، پمپها و تلمبه هاي آبياري، چم هاي پر از درخت  قرقاج  تبديل به باغهاي شخصي شده است كه با ديوارهاي بلند محصور شده، وبه خاطر عدم تناسب در  شكل ، نوع ، اندازه و ارتفاع درختان و ناهمگوني آنها   حاشيه رودخانه چشم انداز زيبايي  نداشته و نه حركت جوي آب و زمزه جريان رود  احساس مي شود ، نه خنكاي سايه درختان بلند و رفع خستگي رهگذران ونه  نسيم خنك و دلنواز جاري از سمت رود .

 جاده هاي جديد ،  وفورخودروها ،فراواني ،ارزاني و دسترس بودن تفنگها ، اوقات فراغت  زياد  ، نسل هاي جديد بيكار شهري و روستايي ، نسل پرندگان  زيباي ساحل نشين قرقاج،اردكها ،مرغابيها و غازها و لك لك ها وغيره) را از بين برده است و فراواني تورهاي ماهيگيري ، قلابها ، طعمه هاي ارزان ، تميز و در دسترس بودن آنها  و مواد  شيميايي كلر دار و تبليغات  لذتهاي كاذب ،نسل  ماهي هاي قرقاج را نيز تمام كرده است.

 *)   80-60 سال پيش نزديك ترين و تنها  راه ارتباطي بين شيراز و بندر بوشهر و تنها پل ارتباطي  بر روي رورخانه قرقاج در بين روستاي خان زنيان و دشت ارژن قرار داشته  و حمل و نقل كالا از بندر بوشهر به شيراز از اين طريق صورت مي گرفته و همچنين نيروهاي انگليس  كه در بوشهر مستقر بوده اند از اين راه  به  شيراز رفت و آمد مي كرده اند ومدت زيادي حفظ و حفاظت از راه فوق به عهده ايل خان قشقايي بوده است (در آن موقع ارتش و نيروي نظامي منسجم در دولت وجود نداشته و حفظ امنيت راهها  از دست راهزنان و دزدها و گردنه بگيرها براي تجار شيراز و دولت مركزي از ارزش بالايي برخوردار بوده است)

 *)جنگ اصلي بين نيروهاي قشقايي در بيرون راندن انگليسي ها  ازكشور در كنار رود قرقاج در خان زنيان شروع شده و منجر به درگيري ها و جنگهاي بعدي شده است

*)قسمت اعظم مسير كوچ ايل قشقايي در امتداد اين رود بزرگ  انجام مي گيرد، منطقه اي به نام  قرقچي در اطراف خان زنيان در هنگام كوچ بهاره محل چراگاه  ايلخاني قشقايي صولت الدوله قشقايي بوده و ضمن  اتراق چندين روزه در اين محل به شيراز رفته  و  كارهاي نظير زيارت ، خريد  و فروش، ديد و بازديد با مقامات شيراز  را انجام داده  و برمي گشته است.( اين ييلاق هنوز به همين نام( اما با تغيير 100% شكل آن )در منطقه وجود دارد).

 *)اما يكي از دلايل اصلي برتري قرقاج نسبت به رودهاي ديگر نگرش استاد مرحوم آقاي محمد بهمن بيگي  بنيانگذار آموزش عشايري مي باشد كه دركتابش به نام(( اگر قرقاج نبود)) به قلم زيبايي بيان شده است  و پس از اينكه به اروپا و آمريكا سفر مي كند بعد ازمدتي فقط به دليل خاطرات شيرين خود از رودخانه قرقاج و دلبستگي هايش به اين رود  به ايران برمي گردد و با ايجاد آموزش عشايري به باسوادكردن  فرزندان ايل قشقايي همت مي گمارد و به همين خاطر تحصيل كردگان ايل قشقايي بر اين باورند كه قرقاج نقش بسيار موثري در فرهنگ ايل داشته و اگر قرقاج نبود خيلي از پيشرفتهاي ايل قشقايي هم شكل نمي گرفت.

  من نيز به عنوان عضو كوچكي از ايل قشقايي رودخانه هاي زيادي را ديده ام اما هيچكدام احساس قرقاج را برايم نداشته است.

 

 

پس از سالها هنوز هم وقتي ازپل قرقاج و اطراف آن مي گذرم دلم ميگيرد و مي انديشم كه من چه زود بزرگ شدم و قرقاج چه زود كوچك.

 قرقاج اگر چه آبش كم شده است اما يادش در اذهان هنوز روان است و جاري.هنوز هم مي رود و رواني ياد دوستان و مردمان علاقه مندش را به دور دست روياها مي برد.

                                                                             

 

 به یاد پدر دلسوز ایل

استاد محمد بهمن بیگی

 

 



نظرات شما عزیزان:

رضایی
ساعت15:40---5 خرداد 1393
چه خوبه که همچین جاهایی هست که ی یادی از ایلی که داره فراموش میشه بشه

یورولمایانوز


پاسخ:سلام سیزه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

من از طایفه ی کشکولی بزرگ٬تیره ی دیزجانی .ایلم و به دنبال ان طایفه ام را دوست دارم و به انها افتخار می کنم.قشقایی بوده ام٬قشقایی هستم و قشقایی خواهم ماند.تحصیلات ابتدایی را در چادر عشایری گذرانده و به دنبال ان راهنمایی را در شبانه روزی شهید بهشتی شیراز و دبیرستان را در شبانه روزی شهدای عشایر کازرون در رشته ریاضی به اتمام رساندم.مقطع کارشناسی را در دانشگاه ازاد استهبان در رشته عمران گذرانده و هم اکنون در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان٬مقطع کارشناسی ارشد در گرایش مهندسی اب مشغول به تحصیل میباشم.این وبلاگ را به همراه دوستم٬محمد نادری کله لو از طایفه شش بلوکی ساخته و امید هست که ...
نويسندگان